فصل زیبا و دل انگیز پاییز
اصلا متوجه نشدم کِی اومده ، برگی که زیر پام صدای خش خشش دلمو آروم میکرد
میگفت
خودتو به نفهمی نزن چه بخوای چه نخوای پاییز اومده ،
با این همه قشنگی باز دوباره . .
میدونین در طول این سالهایی که گذر عمر دیده ام همیشه منتظر میموندم تا پاییز بشه ،
تا زندگی کنم
تا نفس بکشم
تا خاطراتم زنده شن و من .
اما مدتهاست که هر سال با آمدن پاییز هزار بار میمیرم و زنده میشم
اصلا پاییز میاد که منو بکشه ،
کاشکی دنیا یادش بره که من دارم تو روز و شبش نفس میکشم
تا که طلوع صبحشو نبینم که مجبور باشم غروبشم تماشا کنم
من دارم در لابلای خاطراتم دنبال تو میگردم و میدُوام دنبال چیزی که شبیه تو باشد
در این بین فکر میکنم به این که چرا به اینجا رسیدم و کجا را اشتباه کردم
فکر زندگی بی خنده و بی آرزو تکه تکه ام میکند مثل برگهای زردی که از درختی میافتد و ما بی هیچ توجهی فقط برای شنیدن خش خش زیر پاهامون له میکنیم .
پاییز فصلی ناتمام برای من ،
آخه پاییزی بودن یعنی اینکه زندگی فقط یک فصل دارد
پاییز
چه اون وقتایی که خوش باشی و منتظر زیباییهاش و چه اون وقتایی که مثل پاییز زرد و فسرده باشی .
با تمام غم و اندوهی که پاییز به من
هدیه میکند خاطراتم را مثل تک تک برگهای ریخته شده به روی زمین ورق خواهم زد غمها و غصه ها را کنار گذاشته و خوشی ها را ،
لحظه لحظه به خاطر خواهم سپرد .
گرچه مدتیست او مرا میازارد ولی من پاییز را دوست خواهم داشت و فصل أخر زندگی را دوست داشتنی خواهم کرد برای کسانی که دوستشان دارم
تو هم پاییزی باش و .
درباره این سایت